ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بریده از همه ی رنگ ها حسین

بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین

سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام
ای با غریب های جهان آشنا حسین

آری برای یاری او استخاره ها
کردند مومنان و نماندند با حسین

معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین

ننگا به ما که بی ادبانه برایمان
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین

او را اگر که زنده شود باز می کُشند
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!