«عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش»
اگر به دورۀ حاضر سفر کند سعدی
ز «دلبرم» ز «نگارم» اثر نبیند اگر
بر این «عجیجم» و «عِجقم» نظر کند سعدی
از این زبانِ زبون هیچ درنیارد سر
هر آنچه دقّت خود بیشتر کند سعدی
«مرا هرآینه خاموش بودن اولیتر»
هماره زمزمه با چشم تر کند سعدی
برای «عشق» «دمشق»ی برای قافیه بود
برای «عجق»(!) چه خاکی به سر کند سعدی!
✍🏻 سعید سلیمانپور (بوالفضولالشعرا)
🔻وطنز |